آخرت
آخرت
تحلیل وبرسیه سرنوشت ما پس از مرگ

عذابهای دردناکی که جسد در قبر می کشد را فشار قبر می گویند
خیلی ها معتقدند که فشار قبر یعنی فشار دادن جسد به وسیله ی دیواره ی اطراف قبر که این فرضیه کاملا غلط است چرا که روح دیدنی نیست و فشار قبر هم دیدنی نیست قبر جای تنگ برای جسد است ولی برای روح فضای بسیار بزرگ و تاریک است که هیچ چیز را نمی توان دید فشار قبر از اتش و جانوران و ماموران خداوند هستند که به جهت عذاب وارد قبر می شوند زندگی بعد از مرگ متعلق به روح است و عذابها را هم جسم در قبر و هم روح در عالم برزخ می بیند پس اگر دردی یا عذابی باشد همه به سراغ روح می رود هر چند ان را جسد ببیند دردش را روح احساس می کند امده است فشار قبر از اتش و مواد مذاب می باشد یعنی اتشی را که نکیر و منکر به وجود می اورند موجب می شود از دهانه ی قبر مواد مذاب وارد قبر شود فضا برای روح بزرگ است از دور جانورانی مانند سگ به او حمله ور می شوند مار و عقرب بر او مسلط می شوند و تعدادی افراد با اشکالی بسیار وحشتناک او را مستقیم به گودالهای اتش می برند و او را با تازیانه می زنند و گاهی به سرزمینهای عذاب دوزخیان می برند و او را عذاب می دهند در احادیث و سخنان معتبر امده که منشا فشار قبر از چند چیز است: غیبت دروغ نمامی حسد بر نیاوردن حاجت دیگران در صورت بودن توان ندادن سهمین(خمس و زکات) بد اخلاقی به خصوص در خانواده و ... می باشد که اگر انسان تا قبل از مرگ بخشیده نشود هیچ بلایی سخت تر از عذاب فشار قبر نیست

   
 
 
 
 
 
 
 
 
جایگاه تنگ و تاریک که مردگان را در ان می گذارند
در حال گذاشتن جسد در قبر روح نظاره گر این صحنه است ناگهان متوجه می شود دور جسدش در قبر پر از جانورانی مانند مار و عقرب و ... است که به جسد او حمله می کنند و می بیند که اطرافیان با ان جانوران کاری ندارند انگار انان را نمی بینند روح به خاطر علاقه به جسم به داخل قبر رفته تا جانوران را از جسد دورسازد ولی هیچ کاری نمی تواند بکند و اگر اعمال نیکش زیاد باشد اعمال نیک شبیه افراد قوی هیکل وارد قبر می شوند و ان جانوران را دور می سازند و اگر اعمال نیکش کم باشد عذاب در قبر شروع می شود چرا که قبر اولین منزل است دری است که به عالم برزخ باز می شودپس از خاک سپاری جسد روح در کنار ان می نشیند(ولی در کتابهای معتبر چنین امده است که روح در قبر به بدن جسد بر می گرددو در قبر شخص میت زنده می شود و سرش نیز به سقف قبر اثابت می کند و انگاه متوجه می شود که مرده و در قبر گذاشته شده است) اما در اینجا به خاطر احادیث و کلام خدا در قران که انسان پس از مرگ زنده نمی شود و تا روز قیامت در خاک دفن خواهد بود و در روز قیامت زنده خواهد گردید(اکتفا می کنیم) با ترس به اطراف نگاه می کند عجب جای تاریک و ترسناکی است سکوت فراوان همه جا را فرا گرفته جانوران و حشراتی به این طرف و ان طرف می روند و گاهی به جسد اسیب می رسانند چه جایگاه وحشتناکی است
چنانچه در بهارالانوار چنین امده است:
ای بندگان خدا بعد از مرگ برای کسی که امرزیده نشود شدیدتر از مرگ است از قبر و تنگی و غربت ان بر حذر باشید همانا قبر در هر روز می گوید من خانه ی غربتم من خانه ی وحشتم قبر یا باغی از باغهای بهشت و یا گودالی از گودالهای جهنم است تا اینکه فرمود همانا زندگی و معیشت سخت که خدا دشمن خود را از ان ترسانده عذاب قبر است همانا در قبر نود و نه مار بزرگ بر کافر مسلط می شوند و گوشت او را نیش می زنند قبر منزلگاه وحشتناکی است انجا فقط عقاید و ایمان خاص و خالص به خدا نیاز است روح با حالت انتظار و وحشت در کنار جسد نشسته انگار اتفاقی در حال شرف است ناگهان زمین و زمان به لرزه در می اید صدای فریاد به گوش می رسد انگار کسی در حال شکافتن قبر است از گوشه ی قبر دو شخص با هیکلی وحشتناک با چشمانی قرمز و پر از اتش با چهره ای خشمگین صورتی سیاه موهای بسیار بلند دهانی مانند دهان شتر دندانهای زرد و بزرگ گوش و بینی بزرگ و سر بالا لباسهایی کهنه و دستانی تابل زده با ناخن های بزرگ وارد قبر می شوند این دو مامور خدا به نام نکیر و منکر(نکیر یعنی نکره به معنای زشت و بد هیبت و منکر برای افرادی که منکر خدا و روز جزا بودند) هستند تا از عقاید میت سوال کنند اگر روح توانست جواب انها را با یاری خداوند بدهد که از این مرحله و از این منزل خلاصی یافته و به عالم برزخ رجعت می کند ولی اگر نتوانست جواب سوالات را بدهد ان دو مامور چنان با خشم و غضب با گرزهای اتشین بر جسد می زنند که قبر پر از اتش می شود و عذاب قبر(فشار قبر) محسوب می شود و در میان این اتش جانورانی مانند مار و عقرب به وجود می ایند که از دهانشان اتش خارج می شود و جسد را می گزند و عذابهای مختلف دیگرکه در انتظارشان است
 
 
 
 
 
 
 
 
 
عذاب قبر مادر و پیر شدن دختر



حضرت‌ استاد علاّمة‌ طباطبائی(ره)‌ نقل‌ کردند از مرحوم‌ آیة‌ الحقّ عارف‌ عظیم‌ الشَّأن‌ آقای‌ حاج‌ میرزا علی‌ آقا قاضی‌ رضوانُ الله‌ عَلیه‌ که‌ میفرموده‌ است‌:
در نجف‌ أشرف‌ در نزدیکی‌ منزل‌ ما، مادر یکی‌ از دخترهای‌ أفندی‌ها فوت‌ کرد. [1]
این‌ دختر در مرگ‌ مادر بسیار ضجّه‌ میکرد و جدّاً متألّم‌ و ناراحت‌ بود و با تشییع‌ کنندگان‌ تا قبر مادر آمد و آنقدر ناله‌ کرد که‌ تمام‌ جمعیت‌ تشییع کنندگان را منقلب‌ نمود. تا وقتی‌ که‌ قبر را آماده‌ کردند و خواستند مادر را در قبر گذارند فریاد میزد که‌ من‌ از مادرم‌ جدا نمی‌شوم‌ ؛ هر چه‌ خواستند او را آرام‌ کنند مفید واقع‌ نشد.
دیدند اگر بخواهند اجباراً دختر را جدا کنند، بدون‌ شک جان‌ خواهد سپرد.
بالاخره‌ بنا شد مادر را در قبر بخوابانند و دختر هم‌ پهلوی‌ بدن‌ مادر در قبر بماند، ولی‌ روی‌ قبر را از خاک‌ انباشته‌ نکنند و فقط‌ روی‌ آن را از تخته‌ای‌ بپوشانند و سوراخی‌ هم‌ بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت‌ خواست‌ از آن‌ دریچه‌ و سوراخ‌ بیرون‌ آید.
دختر در شب‌ اوّل‌ قبر، پهلوی‌ مادر خوابید ؛ فردا آمدند و سرپوش‌ را برداشتند که‌ ببینند بر سر دختر چه‌ آمده‌ است‌، دیدند تمام‌ موهای‌ سرش‌ سفید شده‌ است‌. گفتند: چرا اینطور شده‌ است‌؟
 
چون‌ تمام‌ طائفة‌ دختر، سنّی‌ مذهب‌ بودند و این‌ واقعه‌ طبق‌ عقائد شیعه‌ واقع‌ شد، آن‌ دختر شیعه‌ شد و تمام‌ طائفة‌ او که‌ از أفندی‌ها بودند همگی‌ به‌ برکت‌ این‌ دختر شیعه‌ شدند
 

گفت‌: هنگام‌ شب‌، من‌ که‌ پهلوی‌ مادرم‌ خوابیده‌ بودم‌، دیدم‌ دو نفر از ملائکه‌ آمدند و در دو طرف‌ ایستادند و یک‌ شخص‌ محترمی‌ هم‌ آمد و در وسط‌ ایستاد.
آن‌ دو فرشته‌ مشغول‌ سؤال‌ از عقائد او شدند و او جواب‌ میداد ؛ سؤال‌ از توحید نمودند جواب‌ داد: خدای‌ من‌ واحد است‌، و سؤال‌ از نبوّت‌ کردند جواب‌ داد: پیغمبر من‌ محمّد بن‌ عبدالله‌ است‌. سؤال‌ کردند: امامت‌ کیست‌؟
آن‌ مرد محترم‌ که‌ در وسط‌ ایستاده‌ بود گفت‌: لَسْتُ لَهُ بِإمامٍ ؛ من‌ امام‌ او نیستم‌.
در این حال‌ آن‌ دو فرشته‌ چنان‌ گرز بر سر مادرم‌ زدند که‌ آتش‌ به‌آسمان‌ زبانه‌ می‌کشید. من‌ از وحشت‌ و دهشت‌ این‌ واقعه‌ به‌ این‌ حال‌ که‌ می‌بینید درآمده‌ام‌.
مرحوم‌ قاضی‌ رضوانُ الله‌ عَلیه‌ میفرمود: چون‌ تمام‌ طائفة‌ دختر، سنّی‌ مذهب‌ بودند و این‌ واقعه‌ طبق‌ عقائد شیعه‌ واقع‌ شد، آن‌ دختر شیعه‌ شد و تمام‌ طائفة‌ او که‌ از أفندی‌ها بودند همگی‌ به‌ برکت‌ این‌ دختر شیعه‌ شدند.

منبع : کتاب معاد شناسی علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ جمعه 18 فروردين 1398برچسب:, توسط دانیال امیری